- نوبت خانه
- پستا خانه تبیره خانه نقاره خانه: قاضی را از پیش سلطان ببردند نیم مرده و در نوبت خانه بازداشتند و زر خواستند
معنی نوبت خانه - جستجوی لغت در جدول جو
- نوبت خانه ((~. نِ))
- نقاره خانه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
نقاره خانه: قاضی را از پیش سلطان ببردند نیم مرده و در نوبت خانه بازداشتند و زر خواستند
گورگاه آرامگاه
خانۀ دولت، بارگاه، کوشک، کاخ سلطنتی
نهانخانه، سرای دیگر
بتخانه
نوره در فارسی اژه، نشان ستور، جادوگر: زن اژه خانه اژه آمیزه آهک و زرنیخ است که برای ستردن موی به کار میرود محلی در حمامها که مردم در آن نوره بکار برند: واجبی خانه
اتاقی که بازیگران و نوازندگان تئاتر برای تغییر لباس یا گریم به آنجا می رفتند، کنایه از بتخانه، بتکده
بتخانه، بتکده
نه زنبور عسل شان: (آرام کی پذیرد تا محشر این کبت خانه را که بر آشفتی ک) (سوزنی)
خانه زنبور عسل: آرام کی پذیرد تا محشر آن گبت خانه را که بر آشفتی ک (سوزنی)